امروز درگير کارهای آزمايشگاه بودم که برادر بزرگوارم اميد سعادتيان (نويسنده بلاگ مهندس جوان) خبر درگذشت مادر برادر ديگرمان بهنام را به من داد. از ناراحتی دستانم بی حس شدند و دست از کار کشيدم. مادر بهنام و بهناز کمالی و همسر آقای کمالی، خانمی بسيار مهربان بود و خاطرات ساعاتی را که در کنار خانواده کمالی به اتفاق اميد سعادتيان سپری کرديم را هرگز فراموش نمی کنم. باور کنيد برای من فکر کردن به غم و اندوه دوستان سخت است، چه برسد به اينکه در اين شرايط بخواهم چيزی در موردش بنويسم.
آرش تودشکی و بهنام کمالی
خانم کمالی عاشق همسر، فرزندانش و ايران بود. اين عشق بی نهايت باعث شد که خيلی زود مالزی را ترک کند و به ايران باز گردد. او دو فرزند موفق و مودب را تربيت نمود و تحويل جامعه داد. به ياد دارم که بهنام و پدرش هميشه نگران سلامتی خانم کمالی که مدت زيادی از بيماری ديابت رنج می برد بودند. اما روحيه سرشار از اميد، خوش قلبی و سادگی که در چهره اين مادر مهربان بود، نمی گذاشت ديگران از درد و رنج درونش اطلاع پيدا کنند. افسوس که خيلی زود همه ما را تنها گذاشت. اين مصيبت غم انگيز را به خانواده کمالی تسليت می گويم و برای آنها صبر آرزو می کنم.
خدا رحمتشون کنه...
پاسخحذفبا عرض تسلیت فراوان خدمت بردار عزیزمان دکتر بهنام کمالی خداوند به ایشان و خانواده محترمشان صبر عنایت نماید.
پاسخحذفمدیریت و کارکنان صرافی حاجی جلالی و پسران