تا ساعتی ديگر سال 2010 آغاز خواهد شد. اما يک ويژگی امسال را برای من از سالهای ديگر بسيار متفاوت کرده است. ده سال قبل مشکلی در دنيا مطرح شد به نام مشکل سال 2000. در آن زمان اغلب برنامه نويسان شروع به تحقيق و برنامه نويسی برای برطرف کردن خطاهای احتمالی در اين سال نمودند. دست سرنوشت آنچنان رقم خورد تا من هم به عنوان عضوی کوچک از اين مجموعه جهانی در اين زمينه با جديت کار نمايم و نتايج کارم را با ساير برنامه نويسان سخت افزاری به اشتراک بگذارم.
به ياد می آورم يکی از روزهای پاييز که از جلسه بحث و تبادل نظر در اين زمينه به خانه برگشتم، خبر فوت پدر بزرگم را شنيدم و بسيار از اين خبر متاثر شدم. او نقش عمده ای در زندگی من خصوصاً زندگی تحقيقاتی من داشت. هميشه برای من مثل يک دايرة المعارف بود. هر سوالی داشتم از او می پرسيدم و کمتر از يک هفته جواب مساله ام را از يکی از کتابهای قديميش پيدا می کرد و راه حل مساله را با حوصله وذکر دقيق نام کليه منابع و تاريخچه آن برای من شرح می داد. از همه مهمتر حافظه بسيار قوی او برای من جذابيت زيادی داشت. او همه جزئيات روشهای حل مسائل را از 80 سال پيش به خوبی به ياد داشت و بدون اشتباه کردن در عداد محاسباتش را انجام می داد. البته زمانی که در ايران بودم اغلب اعضای فاميل معتقد بودند که حافظه و استعداد کار با اعداد را از پدربزرگم به ارث برده ام.
روزی که سرگرم کار بر روی محاسبات تاريخ جلالی و قمری بودم، از پدربزرگم در مورد محاسبه چرخش ساليانه زمين و علت اختلاف موقعيت ماه و خورشيد در روزهای مختلف سال پرسيدم. او ضمن شرح جالب علت اين پديده روشی را به من معرفی کرد که در عهد عتيق برای محاسبه وضعيت ماه و خورشيد و زمين نسبت به هم، از آن استفاده می شده است. اين روش محاسباتی برای من بسيار جذاب بود. با قرار دادن چند عدد در روابط، موقعيت خورشيد، ماه، ستارگان و زمين نسبت به هم بدست می آمد.
بر اساس محاسباتی که در آن زمان انجام دادم، تنها تطابق لحظه ابتدای سال ميلادی و مقارنه ماه (کامل)، زمين و خورشيد به طوری که زمين در وسط، خورشيد يک سمت زمين و ماه در سمت ديگر آن باشد، اتفاق می افتد و من می توانم در دوران عمر خودم آن را مشاهده نمايم، امشب يعنی ساعت 01:17 بعد از نيمه شب اول ژانويه 2010 به وقت کوالالومپور است.
در اين زمان تنها نقطه ای که در روی کره زمين می توان ايستاد به طوری که وضعيت ماه بالای سر و زمين و خورشيد در زير پايم باشد کشور مالزی، و جنوب شهر کوالالومپور است.
دقيقاً جايی که من آرزو داشتم در چنين زمانی آنجا باشم. به راستی که ارزش داشت تا برای خارج شدن از ايران اين قدر تلاش کنم و در چنين لحظه ای در موقعيت جغرافيايي سه درجه شمالی و 103 درجه و 50 دقيقه شرقی باشم. سال نو را در حالی آغاز کنم که در محلی تاريک، آرام و به دور از سر و صدا و هياهوی روزگار به نور سفيد قرص کامل ماه که دقيقاً در بالای سرم در آسمان قرار دارد خيره شوم، در حالی که دنيا با تمام آنچه به آن گرمی و روشنی دلفريب می بخشد در زير پايم باشد. اين تنها معادله رياضی است که برای اثبات درستی آن ده سال انتظار کشيدم. خوشحالم که نتيجه صحت آن تا دو ساعت ديگر خواهم ديد.
پی نوشت (1): بسيار صحنه زيبايي بود. از حدود ساعت 1:00 بامداد اولين روز سال 2010 به وقت مالزی، ماه در وسط آسمان قرار داشت. ساعت 01:17 ماه کامل در اوج قرار گرفت (وسط آسمان و متقارن از همه جهات). در آن لحظه همه دنيا را در زير پايم احساس کردم. اين ساعت نيمه شب واقعی مالزی است. در اين لحظه خورشيد دقيقاً در سمت ديگر زمين دقايقی است که ازبالای سر شهر ساحلی Antofagasta در شيلی عبور کرده و وارد اقيانوس آرام جنوبی شده است. در هنگام مشاهده ماه، همچون موارد گذشته، بهترين موقعيت را انتخاب کردم و آنجا قرار گرفتم. آسمان در حد مطلوبی تاريک بود. تنها صدايي که در آن لحظه به گوش می رسيد صدای جيرجيرکها بود. لکه های ابر کمی در آسمان وجود داشت و گاهاً از جلو ماه عبور می کرد. اما نور ماه آنقدر زياد بود که مزاحم ديدن ماه نشود.
آرش تودشکی، پس از ده سال انتظار در مکان و لحظه ای منحصر بفرد.
جنوب کوالالومپور، ساعت 1:17 بامداد نخستين روز سال 2010.
ماه دقيقاً بالای سر (وسط آسمان)، خورشيد و زمين زير پا
جنوب کوالالومپور، ساعت 1:17 بامداد نخستين روز سال 2010.
ماه دقيقاً بالای سر (وسط آسمان)، خورشيد و زمين زير پا
به دليل موقعيت حرکت زمستانی خورشيد در مدار 23 درجه و دو دقيقه جنوبی کره زمين، همانطور که انتظار می رفت، امکان ديدن خسوف (ماه گرفتگی) را در بالای سرم نداشتم و در لحظه نيمه شب واقعی به دليل زاويه ماه و خورشيد، ماه را به صورت کامل ديدم. تا يک ساعت و چند دقيقه ديگر با افتادن سايه زمين بر روی ماه، خسوف جزئی قابل رويت برای ساکنان زمين روی خواهد داد. برای ساکنان مالزی اين اتفاق چند ساعت قبل از غروب ماه در آسمان شب در بالای سر و کمی مايل به غرب يعنی ساعت 02:53 بامداد شروع خواهد شد. امکان ديدن بيشترين حالت خسوف جزئی برای ساکنان مالزی از ساعت 03:23 بامداد و در ساعت 03:53 سايه زمين از روی ماه کنار خواهد رفت. لازم به ذکر است که اين تطبيق منحصربفرد زمان و مکان تا 350 سال آينده برای ساکنان زمين اتفاق نخواهد افتاد.
پی نوشت (2): خسوف جزئی را هم ديدم. واقعاً يا ساعت گوشی تلفن قابل حمل من چند دقيقه ای اشتباه می کنه و يا چشم من خيلی ضعيف شده. ورود سايه زمين بر روی ماه را چند دقيقه ديرتر توانستم ببينم و خروج سايه را چند دقيقه زودتر. زمانی که پيک خسوف اتفاق افتاد. تراکم ابرهای جلو ماه بيشتر شد و آسمان بالای سرم تقريباً تاريک شد. رنگ نور ماه را به خوبی نتوانستم تشخيص دهم. رنگ ماه بر خلاف ادعای اکثر اخترشناسان بيشتر در طيف رنگی گرم بود و اثری از نور آبی ديده نشد. دليلش ممکن است به دليل ابری بودن آسمان و يا وضعيت جغرافيايی من باشد.
پی نوشت (3) اختصاصی برای مانيا(مالزی نشين): تصميم گرفته بودم ساعت 5 بعد از ظهر 31 دسامبر 2009 اطلاع رسانی کنم. اما به دليل تماس های مکرر دوستان نوشتن اين پست کمی طول کشيد. هر چند خيلی دير هم نبود و حدوداً چند ساعت زودتر از اتفاق افتادن اين رويداد نادر اطلاع رسانی شد. ضمناً بلاگر های زيادی هم در اين زمينه پستهايي را نوشتند. به عنوان مثال Rumpole به سال 2229 برای تکرار مجدد اين پديده تطابق زمان و مکان اشاره نموده است. همچنين Ethan Siegel مطالب علمی بسيار جالبی را در مورد اين پديده نوشته است. Kim Long قابليت مشاهده ماه با نور آبی را يک مرتبه در هر 2.7 سال يا هر 33 ماه يک مرتبه گزارش داده که در هر 19 سال هفت مرتبه و در هر قرن 37 مرتبه اتفاق می افتد.
اگر به پديده های نجومی علاقه داری در سال 2010 دو خورشيد گرفتگی و دو ماه گرفتگی کامل قابل مشاهده برای ساکنين زمين رخ خواهد داد. نخستين خورشيد گرفتگی دو هفته ديگر يعنی 15 ژانويه 2010 اتفاق می افتد. مالزی در نيم سايه قرار دارد. و چند ساعت قبل از غروب آفتاب با استفاده از فيلتر چشمی مناسب بصورت جزئی قابل مشاهده است. حداکثر همپوشانی قابل مشاهده ماه و خورشيد از موقعيت کوالالومپور 28.5% خواهد بود. در تاريخ 15 ژانويه به دليل کوچکی سطح همپوشانی از موقعيت کوالالومپور من مطلبی را نخواهم نوشت. اما اين پديده را رصد می کنم. دو ماه گرفتگی و خورشيد گرفتگی ديگر امسال نيز از موقعيت مالزی قابل مشاهده نيستند.
پی نوشت (4): با احترام و تشکر از همه دوستانی که در طی اين چند ساعت از نخستين روز سال 2010 با من تماس گرفته و يا با کامنت گذاری برای twitte شب گذشته لينک اين پست، اينجانب را بابت اطلاع رسانی دير موقع مورد سرزنش قرار داده اند. باور کنيد من نمی دانستم اين مطلب تا اين اندازه برای همه اهميت داشته و جالب باشد. همانطور که در پست قبلی نوشتم، تصور من از بازديد کننده های بلاگ، افرادی بود که بصورت اتفاقی به اينجا مراجعه می کنند. در آينده سعی می کنم از چند روز قبل اطلاع رسانی کنم.
کاش این پُست منحصر به فرد، زودتر نازل شده بود...
پاسخحذفولی ممنون از اطلاع رسانی! گرچه یه کم با تاخیر بود!!
توقع که ندارین من تا سال 2229 زنده باشم و این واقعهء از دست داده شده رو رؤیت کنم که؟!!!
پاسخحذفp-:
ولی واقــــــعاً ممنون از اطلاع رسانیِ مابقیش
سلام
پاسخحذفمن از طریق مانیا با شما آشنا شدم
مطالب علمی شما رو هم سعی می کنم دنبال کنم
آخه حقیقتا واسم جالب هستن
شما تلسکوپ هم دارین؟
شما نظرتون راجع به "ماه"چیه؟
آیا واقعا امریکایی ها به اونجا رفتن؟
جرا اونجا سایه وجود نداره؟
می بخشید خیلی سوال کردم، ممنون می شم جواب سوال های من رو بدید...
حقيقتاً پاسخ دادن به اين همه سوال خيلی سخت است.
پاسخحذف- من تلسکوپ ندارم ولی تلسکوپها را دوست دارم.
- ماه قشنگ است مثل پر طاووس. شاعر در اين زمينه می فرمايد: معرفت دُرِ گرانيست به هر کس ندهندش/ پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهندش.
- در زمانی که آمريکايي ها ادعا می کنند به ماه رفتند من هنوز بدنيا نيامده بودم. اگر می خواهند من باور کنم، يک بار ديگه يک سفينه را روی ماه بنشانند و دوباره آن را از روی ماه به سمت زمين هدايت کنند.
- احتمالاً عکسی که از شيء بدون سايه ماه ديده ايد در شب بوده و يا جهت تشعشع منبع نورانی در خلاف جهت سطح ماه بوده. در اين صورت سايه در آسمان تشکيل می شود.
سلام
پاسخحذفممنون از جواب هاتون ، همچنین فیلم
شما اون فیلمی رو که امریکایی ها از ماه موقع گذاشتن پرچمشون گرفتن رو دیدید؟
نظر شما این هست اون رو در جایی غیر از کره ماه گرفتن؟
اين لينک فيلم سال گدشته جواب هايي است که Neil Armstrong (فردی که در مورد رفتن يا نرفنش به ماه شک داريد) به سوالات شما داده.
پاسخحذفhttp://video.google.com/googleplayer.swf?docid=1722270428583799532&hl=en&fs=true